به گزارش پیام گزینش، به نقل از مشرق در ادامه رصد هفتگی خود ، این هفته نیز با رصد رسانه های ضد انقلاب و بیگانه فارسی زبان درباره انتخابات، مخاطبان محترم را در جریان آخرین اخبار و تحلیل ها قرار میدهیم.
رسانه های ضد انقلاب و بیگانه فارسی زبان در هفته ای که گذشت خطوط متنوعی را البته با اهدافی محوری پیگیری و دنبال کردند؛ این اهداف را میتوان در این موارد تقسیم کرد: اتهام دیکتاتوری به نظام و رهبری، دنبال کردن و پر و بال دادن به اختلافات میان مسئولین، تلاش برای آوردن خاتمی به صحنه انتخابات و تضمین تایید صلاحیت وی و انتشار اخبار مختلف و البته با محتوای دروغ در راستای اهداف فوق، از این موارد است.
در گزارش ذیل تلاش شده است تا با بررسی دقیقتر اصلی ترین این رسانهها، شاهد مثال های متنوع از خطوط فوق ارائه شود.
1- اتهام دیکتاتوری به نظام؛ سناریو سازی با خبر دروغ
رسانههای ضد انقلاب و بیگانه فارسی زبان در یکی از اصلی ترین اهداف خود تلاش دارند تا به انحاء مختلف اینگونه وانمود کنند که نظام شکل دیکتاتوری دارند؛ البته این بار این هدف با ظاهر و کلامی متفاوت از لفظ دیکتاتوری، بهره می برد؛ این رسانه ها چندین بار پیش از این به صراحت سعی کردند جمهوریت نظام را زیر سوال برده و نظام و رهبری را متهم به دیکتاتوری میکردند؛ اما این بار شرایط متفاوت و هوشمندانه تر شده است؛ این بار به صراحت از این اتهام سخن گفته نمیشود، بلکه تلاش شده است تا با نقل قول های مختلف و غیر مستند و بعضا دروغ این اتهام به صورت غیر مستقیم به نظام و رهبری وارد شود.
نقل برخی صحبتها به صورت غیر مستند از سید محمد خاتمی و هاشمی رفسنجانی در این راستا صورت گرفته است.

این صحبتها در
حالی به هاشمی رفسنجانی منتسب میشود که دفتر وی انجام
چنین صحبتهایی از طرف هاشمی را تکذیب کرده است
البته آنها با این اتهامات و نقل قولهای ناصحیح تلاش دارند که در هر صورتی که در آینده درباره هاشمی و خاتمی رخ دهد آن را به دیکتاتوری نظام مرتبط سازند؛ اگر خاتمی و هاشمی نیایند، که خواهند گفت نظام و رهبری به آنها اجازه نداده بیایند، و اگر خاتمی بیاید و رد صلاحیت شود، بازهم همین اتهام را متوجه نظام خواهند کرد و اگر خاتمی بیاید و رای نیاورد، نظام متهم به دیکتاتوری و تقلب در انتخابات خواهد شد.

رادیو فرانسه نیز خبر دروغ سهام نیوز و بی.بی.سی را پی گرفت و همان اتهامات را تکرار کرد؛ استفاده از لفظ « شدید » در متن خبر
تلاشی در سایه برای این امر است که مخاطب احتمال دروغ
بودن
خبر را ناخود آگاه در ذهن خود کاهش میدهد
پیگیری
این پروژه آرام در طی روزهای گذشته و القای اختلاف میان احمدی نژاد و رهبری
و
بزرگنمایی آن نیز میتواند به مرور این اثر را بر مخاطبان خود بگذارد که
نظام ایران دیکتاتوری و انتخابات نیز مهندسی است؛ القای اختلاف داشتن
هاشمی، خاتمی و
احمدی نژاد با رهبری تلاشی در همین راستا است.

قرار دادن تصویر
رهبری پشت سر خاتمی و همراه شدن این تصویر درشت با تیتر بزرگ فوق، این امر را به
ذهن
مخاطب متبادر میسازد که رهبر انقلاب نمیگذارد خاتمی وارد صحنه شود
این حرکت به صورت نرم خزنده صورت گرفته و احتمال ایجاد این ذهنیت غلط در مخاطب بسیار زیاد میشود. اتهام دیکتاتوری – که همردیف با درخواست برگزاری انتخابات آزاد قرار میگیرد- از تلاشهای چندین ساله این رسانه ها نسبت به نظام جمهوری اسلامی است که این بار در لباسی جدید عرضه شده است.

بی.بی.سی در برنامه تلویزیونی خود نیز همین خط را پی گرفت و با صراحت از قول خاتمی نوشت که رهبری را با خود هماهنگ نمیبیند؛ انتشار این خبر هم در حالی است که دفتر خاتمی
نیز در همین روزها اعلام کرد تنها منبع معتبر برای سخنان خاتمی وبسایت اوست
و در آن وبسایت هم چنین خبری وجود ندارد

میبینیم که دفتر خاتمی به صراحت نقل جملات فوق از خاتمی را « تحریف و ناقص» عنوان کرده است
میبینیم تکذیب این اخبار، با آن آب و تابی که خود خبر منتشر میشود، انتشار نمییابد بلکه با قلم کوچکتر نگاشته میشود؛ و مخاطبان هم اغلب تنها به خواندن تیتر اکتفا میکنند؛ با این روش بی.بی.سی به همان هدف خود میرسد و از طرفی هم مدعی میشود که تکذیبیه را نیز منتشر کرده است.
یکی دیگر از مصادیق اختلاف، القای اختلاف میان احمدی نژاد و رهبری و بزرگنمایی آن است که در هفته گذشته نیز مصادیقی از ارائه شد؛ این هفته در یکی دیگر از این موارد و جدیدترین آنها، سخنان احمدی نژاد ریشه یابی و به مقامات جمهوری اسلامی نسبت داده شده است:

دیگربان با زیرکی
مرجع سخنان مبهم احمدی نژاد را مقامات جمهوری اسلامی معرفی کرده و خبر را به گونهای
منتشر
کرده که گویا مخاطب احمدی نژاد مسئولین طراز اول کشور هستند
2- ذوق زدگی از اختلافات داخلی
دومین خطی که در هفته گذشته پوشش خبری وسیعی داده شد، بیان برخی اختلافات از سوی برخی مسئولین مخصوصا رئیس جمهور است. این خط در رسانههای ضد انقلاب و بیگانه فارسی زبان در مقیاس حجمی بسیار وسیع و فراتر از خط اول فعلا پوشش داده میشود.

احمدی نژاد در
سخنرانیهای چند روز اخیر خود مدام مخاطبانی مبهم را مورد حمله قرار میدهد و این
امر باعث
شده رسانههای مختلف بیگانه توجه ویژه ای به وی داشته باشند
ذوق زدگی این رسانهها از سخنان تقریباً هر روزه احمدی نژاد در مکانها مختلف و واکنشها به این سخنان چنان واضح و روشن است که جای سوال باقی نمیگذارد؛ این رسانهها به یکباره با پوشش وسیع سخنان رئیس جمهور به استقبال سخنان حاشیه دار وی رفته و کوچکترین واکنشها علیه این سخنان را نیز در حجمی بالا منتشر میکنند تا القای اختلاف شدید در کشور صورت گیرد.


العربیه هم با آب و تاب سخنان و مطالب حاشیه دار سخنان رئیس جمهور را بازتاب میدهد
قرار
دادن این خط در کنار خطوط دیگری که از کشور ارائه میکنند، این فضا را برای
مخاطبان درباره ایران ترسیم میکند که کشور دچار دیکتاتوری بوده و احمدی نژاد هم
قصد برهم زدن بازی را دارد؛ از طرفی هم تاکید فراوان بر عدم اوضاع مناسب اقتصادی
در کشور آن هم در حد تامین مایحتاج زندگی، کشوری با تنش فراوان و آماده هر اتفاق و
انفجاری را ترسیم میکند.
ذوق زدگی رسانههای ضد انقلاب از سخنان احمدی نژاد باعث شده سخنان او تبدیل به تیتر اول این رسانهها گردد:

ذوق زدگی رسانه ضد انقلاب خودنویس از تهدیدهای بدون مخاطب احمدی نژاد

سخنان مبهم احمدی
نژاد مبنی بر اینکه « عده ای برای انتخابات نقشه کشیدهاند» دقیقا بازی در زمین
دشمن است؛ فارغ از اینکه سخنان تنشزای رئیس جمهور در روزهای اخیر خود بازی در
زمین دشمن بوده،
بیان این سخنان افزون بر آن و بسیار خطرناک است؛ نقشه عده ای برای
انتخابات، معنای دیگر انتخابات مهندسی و
تقلب است و نباید چنین مطالب دروغی بر زبان رئیس جمهور جاری شود
دویچه وله نیز نتوانست خوشحالی و ذوق زدگی خود از تهدیدات رئیس جمهور را نادیده بگیرد و سخنان احمدی نژاد را با آب و تاب منتشر کرد:

دویچه وله با تصویری از احمدی نژاد که چفیه عربی بر گردن دارد تیتر فوق را انتخاب کرد
البته
این رسانهها برای القای اختلاف "شدید" میان مسئولین، مخصوصاً میان احمدی نژاد و سایر مسئولین، به بازتاب
گسترده سخنان و واکنشهای صورت گرفته به سخنان احمدی نژاد نیز پرداختند؛

بی.بی.سی واکنش سرلشگر فیروز آبادی به سخنان احمدی نژاد را به عنوان تیتر اصلی خود برگزید؛ کنش و واکنش رئیس جمهور و رئیس ستاد
مشترک نیروهای مسلح، بی شک جذابیت فراوانی برای بی.بی.سی خواهد داشت
این خط به وفور در اغلب گزارشات و اخبار این سایتها پیدا میشود؛ به گونهای که خبر مربوط به سخنان احمدی نژاد و واکنشهای صورت گرفته به آن، از اصلیترین اخبار هر روزه آنها محسوب میشود.

دویچه وله نیز
نتوانست از این فضا عبور کند و خوشحالی خود را نشان ندهد؛ این رسانه سخنان احمدی
نژاد را به گونهای دیگر نوشت تا خواننده احساس کند
که شخص خاصی احمدی نژاد را
متهم به برخورد کرده؛ حال آنکه رئیس جمهور تنها
به نقل قول مبهمی پرداخت که در صحت آن نیز تردید وجود دارد
رادیو فردا جلوه دیگری از خودسریها و دردسرسازیهای رئیس جمهور را سعی کرد نشان دهد؛ این رسانه تلاش کرد با انتخاب جمله ای از سخنان معاونت رئیس مجلس، حرکات احمدی نژاد را بازی خطرناک توصیف کند:

این کلمه و عنوان معاونت رئیس مجلس برای مظفر، وضعیت اختلافات در ایران را حاد نشان دهد
به نظر میرسد رئیس جمهور باید متوجه اشتباه خود در مواضع خود بشود و دست از تنشزایی بردارد و دیگران نیز در واکنش به این سخنان باید دقت شود.
3- کلید زدن پروژه تقلب
یکی دیگر از اقداماتی که در هفته گذشته توسط بی.بی.سی فارسی صورت گرفت، کلید خوردن پروژه تقلب در انتخابات در فاصله 50 روز تا انتخابات ریاست جمهوری بود. بی.بی.سی که در قالبهای مختلف و تلویحی از انتخابات آزاد و دیکتاتور بودن نظام و ... سخن میگفت، به صراحت سخن از تقلب در انتخابات میان آورد:

کلید زدن پروژه تقلب؛ نیاز اصلاحطلبان به راهبرد برای حفظ آرای خود، تکرار کمیته صیانت از آرا و تقلب است؛
فرض مسلم پنداشتن تقلب در انتخابات در تیتر فوق مشاهده میشود
آنچه در تیتر فوق فرض مسلم گرفته شده، تقلب قطعی در انتخابات است؛ یعنی به هرحال تقلب صورت خواهد گرفت و اصلاح طلبان باید بیندیشند چگونه میتوانند مانع از تقلب در آرای نامزد خود شوند! اینکه اصلاح طلبان در انتخابات پیش رو چگونه از آرای کاندیدای خود محافظت میکنند تکرار سناریوی کمیته صیانت از آرا و آغاز پروژه تقلب در انتخابات است که 4 سال قبل نیز مطرح شد

امیدواری به علنی شدن
تخلفات» یعنی وجود تخلفات در انتخابات قطعی است و امید میرود به
خاطر اختلافات موجود این تخلفات علنی گردد
این گزارش بی.بی.سی در جای جای خود وجود تقلب را فرض قطعی انتخابات گرفته و برای این امر سناریو نوشته است:

که تقلب در انتخابات قطعی وجود دارد و باید چاره برای آن اندیشید
4- فراهم کردن شرایط برای آمدن خاتمی یا هاشمی
یکی از اصلیترین خطوطی که توسط رسانههای ضد انقلاب و بیگانه فارسی زبان در هفته گذشته نیز پیگیری شد، زمینهسازی برای ورود خاتمی به انتخابات است؛ تلاش این جریان این است که خاتمی را در اولویت اول وادار به حضور در انتخابات و نامزدی نمایند؛ هرچند که تا کنون خاتمی جوابی قطعی نداده است. محورهای حول این خط را میتوان در موارد زیر تقسیم کرد:
- سخت نشان دادن اوضاع توسط خاتمی؛ خاتمی تلاش دارد تا با بحرانی نشان دادن اوضاع کشور کمی هم برای آمدن ناز کند؛ خاتمی نیاز دارد تا سطح خواستهها از وی برای نامزدی در انتخابات از چند اعلامیه از زندانیان سیاسی و ... فراتر رود؛ ایجاد این حس در مخاطبان توسط خاتمی که اوضاع بسیار بد است، ذهن مخاطبانش را به این سمت میبرد که خود خاتمی میتواند منجی باشد؛ البته خاتمی در این شرایط به چراغ سبز حاکمیت نیز نیاز دارد و تیره نشان دادن شرایط گامی در این جهت نیز میتواند تلقی شود:

جرس با انتخاب این تیتر تلاشی در این مسیر دارد؛ تیره نشان دادن اوضاع و تلاش برای آوردن خاتمی
این خط توسط رسانههای مختلف پیگیری شد:

تکرار سناریوی جرس توسط العربیه
- دیگر مشکل، بحث رد صلاحیت خاتمی است؛ تلاش برای زیر فشار گذاشتن نظام و شورای نگهبان برای تایید صلاحیت خاتمی است؛ این کار نیز در هفته گذشته پیگیری شد؛ در یکی از شاخصترین این اقدامات، یادداشت مصطفی تاجزاده برای این موضوع است که ادعا کرده است نظام باید مشایی و خاتمی را تایید صلاحیت کند!

تاجزاده تهدید کرده است اگر
خاتمی تایید نشود، مشکلات داخلی و خارجی تداوم و ناامید و انواع بزههای اجتماعی
گسترش
خواهد یافت!!! این حرف نیز در راستای همان هزینه دار کردن رد صلاحیت خاتمی برای نظام است
هزینه دار کردن رد صلاحیت خاتمی برای نظام و مایه گذاشتن از مشایی برای انتخابات که همانا حمایت از حرف دل احمدی نژاد است از جمله این موارد است؛ حرفی که این روزها احمدی نژاد نیز مدام تکرار میکند.

تاجزاده مدام تاکید کرده که
خلق حماسه نیازمند تایید صلاحیت مشایی و خاتمی است؛ مخصوصا خاتمی؛ البته او توضیح
نداده رفتار خاتمی در 4 سال قبل
و عدم پذیرش نظر شورای نگهبان (به عنوان نهاد قانونی اعلام رای) و رهبری، چگونه بر قانون منطبق است؟
تاجزاده میگوید انتخابات حماسی مستلزم تایید صلاحیت همه کسانی است که حاضرند در چارچوب قانون اساسی فعالیت کنند!!! با این کلام تاجزاده او چگونه میتواند ادعا کند که رفتار خاتمی در چهار سال قبل و عدم پذیرش سازوکارهای قانونی و عدم اعلام پایبندی به شورای نگهبان، با فعالیت در چارچوب قانون اساسی منطبق است؟
- نادیده گرفتن
شرطهای خاتمی برای ورود؛ خاتمی پیشتر عنوان کرده بود که شرط ورود اصلاح طلبان و
خود وی به انتخابات آزادی زندانیان سیاسی، مخصوصا برداشتن حصر خانگی از موسوی و
کروبی است؛ او بارها بر این خواسته پافشاری کرد و این خواسته به عنوان مطالبه جنبش
سبز مطرح شد؛ اینها گمان کردند چون نظام به حضور اصلاح طلبان نیاز دارد، پس نظام
در برابر خواسته آنها مجبور است کوتاه بیاید؛ تجربه انتخابات مجلس و اداره نظام،
نشان داد هم اصلاح طلبانی هستند که چنین پیش شرطی را قبول ندارند و هم اینکه نظام
میتواند بدون کسانی که چنین پیش شرطی دارند انتخابات پرشور برگزار کند.

زندانیان سیاسی با نوشتن
نامهای به خاتمی خواستند پیش شرط آزادی زندانیان سیاسی را لحاظ نکند؛ این یعنی
پذیرش اینکه آنها از خواسته نامعقول خود کوتاه آمده و نباید با زیاده
خواهی با
نظام برخورد کنند؛ هرچند که قصد نگارش نامه این است که بگویند ما خودمان را فدای
کل
جامعه میکنیم!! نامهای به قصد هموار کردن راه آمدن خاتمی
با این حال سر این عده بی کلاه ماند؛ از این رو خاتمی و جنبش سبز نیاز داشتند تا این بحث به گونهای لاپوشانی شود تا احساس نشود اصلاح طلبان و جنبش سبز با پای خود به دامن نظام برگشتند و نظام هیچ کدام از پیش شرطها را نپذیرفته است؛ به عبارت بهتر در این رقابت و دوئل این جنبش سبزیها بودند که کوتاه آمدند و مجبور شدند پیش شرطهای خود را پس بگیرند و نظام با اقتدار در برابر زیاده خواهی آنان ایستاد.

برگرداندن عقلانیت به نظام
توسط خاتمی، سناریویی است که تلاش دارد خاتمی را مطلوب ترین گزینه معرفی کند؛
بخشی از این سناریو را نیز زندانیان سیاسی برعهده گرفته اند
این وظیفه به گردن برخی زندانیان سیاسی افتاد؛ همانها که تا دیروز از عدم انتخابات آزاد سخن میگفتند به خاتمی نامه نوشتند که پیش شرط خود را نادیده بگیرد. اینها سعی داشتند با این روش عنوان کنند که خودشان از خواستهشان کوتاه آمدند حال آنکه باید بپذیرند در برابر اقتدار نظام اسلامی نمیتوان شرط غیر معقول و ناعادلانه گذاشت.
- تلاش برای همه گیر بودن درخواست نامزدی خاتمی؛ اینکه قرار باشد مدام اصلاح طلبان و برخی زندانیان سیاسی خاتمی را دعوت به نامزدی کنند، نمیتواند نه مخاطبان را قانع کند و نه خود خاتمی را؛ خاتمی هم گفته بود توجهی به این سطح از دعوت ندارد؛ از این رو سایت جرس گام دیگری در این مسیر برداشت؛ نامه 110 تن از علما و فضلای حوزه علمیه قم

کلمه تلاش کرده با انتخاب تیتر « علما و فضلای حوزه علمیه قم» این را به مخاطب القا کند که اینها از بزرگان حوزه هستند؛ چون اغلب مخاطبان سراغ اسامی نمیروند؛
اما وقتی سراغ این اسامی میرویم میبینیم هیچ چهره شاخصی میان درخواست
کنندگان نیست و اغلب نیز طلاب عادی هستند
این در حالی است که نام هیچ کدام از علما و فضلای برجسته حوزه ذیل این درخواست نیست؛ و اغلب امضا کنندگان به نظر میرسد طلبههای عادی میباشند؛ از این رو انتخاب تیتر «110 نفر از علما و فضلای حوزه علمیه قم» یک کار رسانهای و پرهیاهوی بدون محتواست.
- تلاش برای موفق نشان دادن خاتمی و هاشمی در برابر آیتالله خامنهای: در این کار تلاش شده است تا با نظر سنجی از مخاطبان به گونهای فضا ترسیم شود که مخاطب به این نتیجه برسد که خاتمی و هاشمی در قیاس با رهبر انقلاب موفقتر بوده اند؛ این سناریو به این شکل طراحی شده است که از مخاطبان سوال شده است که کدامیک از دولتها موفقتر عمل کرده و از منافع ملی بهتر پاسداری کرده اند: دولت آیتالله خامنهای، دولت هاشمی، دولت خاتمی یا دولت احمدی نژاد؟

این نظر سنجی در حالی به این صورت طراحی شده که دولتی به نام دولت آیتالله خامنهای اصلا وجود نداشته است؟ میرحسین موسوی
نخست وزیر آیتالله خامنهای بود و وی رئیس دولت محسوب میشد و وزرا را خود میرحسین موسوی انتخاب میکرد
این نظر سنجی در حالی به این صورت طراحی شده که دولتی به نام دولت آیتالله خامنهای اصلا وجود نداشته است؟ میرحسین موسوی نخست وزیر آیتالله خامنهای بود و وی رئیس دولت محسوب میشد و وزرا را خود میرحسین موسوی انتخاب میکرد؛ یعنی دولت میرحسین موسوی نه دولت آیتالله خامنهای؛ تلاش تدوین کنندگان نظرسنجی این است که در نهایت به این نتیجه برسند که دولت خاتمی و هاشمی موفقتر از دولت آیتالله خامنهای بوده است؛ در نتیجه این به ذهن میرسد که خود این اشخاص بهتر از آیتالله خامنهای در اداره کشور عمل میکنند؛ حال آنکه اساس این سوال غلط و حاوی پایههای دروغ است.
- مطرح کردن نام هاشمی در کنار خاتمی: در ادامه این خط تلاش شده است تا از هاشمی نیز غفلت نشود؛ از این رو هرچند همت اصلی آنان آوردن خاتمی است اما از گزینه هاشمی نیز نباید دور شد؛ مطرح کردن این که هاشمی نیز از گزینههای مطلوب اصلاح طلبان است در همین حوزه قرار میگیرد:

بی.بی.سی هاشمی را هم در کنار خاتمی مدام مطرح میکند و از او به عنوان گزینه مطلوب اصلاح طلبان نام میبرد؛
تلاشی در جهت آوردن هاشمی و جذب کامل هاشمی به عنوان اصلاح طلب
در مجموع تلاش این خط بر آن است که نام خاتمی به شدت مطرح و درخواست از وی برای نامزدی همگانی عنوان شود؛ از طرف دیگر رد صلاحیت خاتمی را برای نظام هزینه دار جلوه کنند؛ از طرفی هم زمینه برای ذهنیت سازی تقلب آغاز شود؛ تا اگر خاتمی نیامد عنوان شود که نظام مانع شد؛ اگر خاتمی آمد و رد صلاحیت شد هزینه ایجاد شود؛ و اگر خاتمی آمد و رای نیاورد از هم اکنون عنوان شود که تقلب صورت گرفته است!
5- تلاش برای احیای نام میرحسین موسوی و کروبی
زنده کردن نام میرحسین موسوی و مهدی کروبی در این ایام، گامی دیگر برای یادآوری اتهام تقلب در سال 88 است؛ یادآوری این مطلب که بازهم ممکن است جمهوری اسلامی برای انتخابات برنامه داشته باشد و در انتخابات تقلب صورت بگیرد؛ البته نه فقط ممکن است که قطعی است.
مطرح کردن یکباره نام میرحسین موسوی باید به گونهای جدید صورت میگرفت که بتوان در کنار آن این بحث به ذهن مخاطب متبادر شود که اینها به تقلب اعتراض کرده بودند؛ و باز هم تقلب صورت خواهد گرفت؛ آن هم نه در آشکار؛ یک راه برای این مطرح کردن انتخاب شد که با دفعات قبل متفاوت باشد: برپایی نمایشگاه آثار نقاشی میرحسین موسوی

بی.بی.سی تلاش کرده تا در
عین حال که از نقاشیهای موسوی سخن میگوید، او را به عنوان
چهرهای مظلوم مطرح کند و تقلب را دوباره در اذهان زنده کند

دویچه وله نیز در مسیر احیای نام میرحسین موسوی برای احیای اتهام تقلب گام برداشت
نام کروبی نیز باید به طریق دیگری مطرح میشد؛ دیدار خانواده شهید بهشتی با خانواده کروبی؛ و بعد هم عنوان این مطلب که " مردم " قدردان تلاش های کروبی هستند؛ علاقه به این که این گروهها خود را به جای مردم بگذارند و تصمیم بگیرند زیاد است؛ اگر مردم قدردان این تلاشها هستند، آنها که در 9 دی 88 خواستار محاکمه وی بودند چه کسانی بودند؟ آیا آن جمعیت چند میلیونی مردم نبودند؟

عنوان این مطلب که " مردم " قدردان تلاشهای آقای کروبی هستند، یک جنگ روانی است؛ برای اینکه به مخاطب این را القا کند
که حساب مردم از نظام جداست و آنها حامی کروبی هستند؛ حال آنکه 9 دی 88 پیام دیگری داشت
6- در راستای جنگ روانی
برخی دیگر از اخباری که توسط این رسانهها منتشر میشود اقداماتی در جهت جنگ روانی و اثرگذاریهای نامحسوس بر مخاطبان است. به عنوان نمونه به چند مورد از این اقدامات اشاره میشود؛ اهداف کلی این اقدامات متفرقه نیز در راستای همان اهداف اصلی این رسانهها نسبت به انتخابات است که پیشتر به آن اشاره شد:
-
آیتالله
خامنهای صفحه ویژه انتخابات راه اندازی کرد! این در حالی است که این خبر مربوط به
سایت « www.khamenei.ir » میباشد و ربطی به شخص آیتالله خامنهای ندارد؛ اما بی.بی.سی تلاش کرده
تا با این تیتر مخاطب را به سمتی دیگر هدایت کند؛ اینکه ایشان درباره انتخابات قصد
دارند اقدامات خاصی انجام دهند و...

انتساب راه اندازی صفحه ویژه در سایت «www.khamenei.ir» به شخص آیتالله خامنهای
- تلاش برای نشان دادن غیر آزاد بودن انتخابات؛ تصویری رادیو زمانه منتشر کرده تا در قالب همان تصویر این هدف را به مخاطب القا کند:

ایستادن یک سرباز با اسلحه در کنار صندوق رای و درحالی که اسلحه خود را نیز به سمت صندوق گرفته؛
رادیو زمانه تلاش کرده با این تصویر، به القای غیرآزاد بودن انتخابات به مخاطب بپردازد
جمعبندی